بر اثر سود جویی و حرص و آز بیسابقه ای که امروز سرمایه داری لجام گسیخته از خود نشان داده٬ هر روزه ما شاهد ورشکستگی کارخانه ها و مراکز تولیدی و صنعتی٬ بیکار سازیها و اخراجهای دسته جمعی هر چه بیشتر کارگران هستیم. روزی نیست که خبری از اخراج کارگران نشنویم. روزی نیست که خبری از ورشکستگی فلان و بهمان کارخانه نداشته باشیم. سود جویی بیسابقه بورژوازی توام با سانسور و سرکوب گسترده و روز افزون٬ هر روز عرصه های زندگی را بیشتر و بیشتر بر کارگران و خانواده های زجردیده شان تنگ میکند. فشار و ترس از بیکاری و اخراج، گرسنگی و محرومیت، نداری و فقر در بسیار از موارد حتی کارگران زیادی را در پیگیری خواستها و مطالباتشان به محافظه کاری کشانده است. واین هم قابل درک و هم قابل تعمق است. در شرایط کنونی راه چاره چیست؟ از کجا باید شروع کرد؟ هدف چیست و چگونه بایستی حرکت کرد؟
راست این است که کارگران برای رهایی خود، برای واپس زدن فقر و فلاکت و بیحقوقی بی سابقه ای که سرمایه داری ایران در سایه حکومت اسلامی به زندگیشان تحمیل نموده٬ چاره ای جز تشکل و سازمانیابی ندارد. عدم تشکل کافی و عدم سازمان یابی مناسب و غیبت مجامع عمومی کار گری و سراسری از جمله ضعف های اساسی جنبش کارگری است. واقعیت عریان تر از این حرفهاست. نه با سوسیالیسم سوسیالیسم کردن يکى و دمیدنش در شیپور پوپولیسم و حلوا حلوا کرن شب و روزش دهان کسی را شیرین خواهد نمود٬ و نه سرخوردگی و ناباوری دیگری به نیرو و توان کارگری و پتانسیل عظیمی که در دل این غول خفته، یعنی جنبش کارگری برای زیر و رو کردن این دنیا ی وارونه نهفته است٬ میتواند موجبات کسب قدرت سیاسی از جانب طبقه کارگر را فراهم آورد.
جالب است آنهایی که از صبح تا شب همه چیزشان را با عبارت کارگری "غسل تعمید" میدهند٬ در عمل نه اعتقادی به نیروی کارگری دارند و در نهایت نه باوری به مقدراتی دارند که باید نردبان کسب قدرت سیاسی توسط کارگران باشد. عنوان و طرح سیاست کنترل کارگرى در شرایط بسیار حساس و تلخی که امروز طبقه کارگر ایران از سر میگذراند٬ بیگمان گام بلندیست در جهت ایجاد سازماندهی و ایجاد هرچه بیشتر تشکلهای کارگری و پیشروی بیشتر کارگران. مطمئنا اگر طبقه کارگر از بیمه بیکاری کافی، از رفاه و امکانات مناسب، از درآمد بیشتر، از حق تشکل و اعتصاب، از امنیت شغلی، و دهها مورد از این دست برخوردار باشد به یقین با اطمینان خاطر و گامهای استوارتری در مبارزه شرکت خواهد کرد.
با کمال تاسف گویا برخی از دوستان ما در حزب حکمتیست فراموش کرده اند که الفبای کار کمونیستها سازماندهی و ایجاد تشکل است. گویا این دوستان فراموش نموده اند که الفبا و پله اول قدرت کارگران در اتحاد و تشکل آنهاست. اصلا گویا این دوستان باور چندانی به قدرت طبقه کارگر برای هدایت و رهبری ندارند. بی جهت نیست که وقتی بحث کنترل کارگری و تسلط کارگران بر کارخانه به میان آید٬ سئوالات متعدد و البته شنيدنى هم در ذهن این دوستان به دنبال خواهد آمد: در صورت کنترل کارگری کارگران خودشان هم به سرمایه داران و استثمارگران جدید تبدیل خواهند شد!! در صورت کنترل کارگری در میان رقابت سرمایه داران و تحریمهایشان کارگران چگونه محصولاتشان را خواهند فروخت!! ما که حالا قدرت نداریم از پایین چگونه میتوان این امر را پیش برد!!
مثل اینکه برخی از دوستان ما طرز تلقی و برداشتشان از کنترل کارگری٬ به جای اینکه برداشتی متاثر از رادیکالیسم کارگرى و کمونیسم منصور حکمت و ضروريات مبارزه کارگرى باشد٬ این دوستان در دنیای دیگری سیر میکنند. در دنیای بی اعتقادی به نیرو و قدرت طبقه کارگر و پتانسیل عظیمش برای تصرف همه چیز! اما واقعيت اينست که دوره و دنياى سياست رابین هودى و دوره و دنياى سياست چپ سنتی و رادیکال٬ دنیای چپی که نیروی خودش را از پوپولیسم و انواع گرایشات رنگارنگ راست میگیرد دیر زمانی است سپری شده است. توصیه من به این دوستان این است بجای اندیشه حمله گروههای کوچک چریکی برای مصادره سوپرمارکتها و انبارها٬ بدانید که مبارزه و انقلاب سوسیالیستی نه کار یک روز و دو روز است و نه کار گروههای فشار! و بدانید که اساس کار کسب قدرت سیاسی تنها و تنها از معبر سازماندهی و تشکل واقعی کارگران به رهبری حزبشان خواهد گذشت.*